* گاهی ذهنم خیلی زیاد شلوغ میشه انقد شلوغ که نمی‌دونم واسه هر فکری که تو ذهنمه باید چیکار کنم و چه تصمیمی بگیرم! این روند تا جایی پیش میره که همه‌ی فکرام گره میخورن بهم و نهایتا پرتشون می‌کنم یه گوشه و خودمو می‌زنم به اون راه انگار نه انگار که اصلا چیزی بوده:/

* بعضی وقتا یهو یه اتفاقاتی میفته که واقعا نمی‌دونم باید براشون چیکار کنم و هرچقدر خودمو به در و دیوار می‌کوبم بازم نمیدونم چه کاری انجام بدم که درست باشه!

می‌دونم اشتباهه ولی همیشه هرکاری میخوام انجام بدم نگرانم که تصمیمم درست باشه و کار اشتباهی نکنم یا حتی حرفی نزنم که شخص مقابلم ناراحت بشه! حتی گاهی رو تک‌تک جمله هام و کلماتم دقت می‌کنم و اینطور میشه که جوزف میگه سرعت تایپت افتضاهه تو نصف عمرتو ایز تایپینگی:))

درواقع سرعت تایپِ انگشتیم، رو کیبورد گوشی، خوبه؛ چیزی که باعث میشه نصف عمرمو در حالت ایز تایپینگ به سر ببرم همین نگران بودن واسه انتخابِ درست تک‌تکِ کلماتی که می‌نویسمه!

و البته شلوغ بودن ذهنمم بی‌تاثیر نیست اینکه در لحظه هم از لحاظ ذهنی ( همون افکارم ) و هم فیزیکی ( مثلا چشم و گوش و زبان:)) ) در هزار جای مختلف به سر می‌برم باعث کند بودنم در انجام خیلی از کارام میشه مثلا یکیش اینکه وقتی با خانواده میخوایم بریم بیرون، آخرین نفری که، بعد از کلی حرص خوردن بقیه‌ی افراد خانواده، از خونه خارج میشه منم با اینکه نه آرایشی می‌کنم نه کار خاصِ دیگه ای!:/

* می‌دونم اگه همینطور پیش برم و فکری به حال جمع و‌جور کردن ذهن و فیزیکِ حواس‌پرت و بازیگوشم نکنم، آخر دستو پامو همه‌ی اجزای بدنم بهم گره میخوره:/

* فکر می‌کردم وقتشه قبول کنم که دیگه بچه نیستم و تصمیم گرفته بودم از دنیای بچگانم یکم فاصله بگیرم. ولی هنوز نتونستم قطعیش کنم! درواقع اینم گره خورد و افتاد گوشه‌ی ذهنم:!

* اما وسط همه‌ی اینا، خوشحالم واسه اون اتفاقاتی که هیچ‌جوره نمی‌دونم درموردشون چکاری انجام بدم و‌ گره میخورن و میوفتن یه گوشه‌

اینجوری از نگرانیِ بی‌فایده براشون در امانم و در نهایت اول می‌سپرمشون به خدا و بعداز اون به فراموشی ( البته کامل فراموش نمی‌شن ولی کمرنگ میشن حداقل )

* حتی تصمیم گرفته بودم که این مدلی بودنم رو تغییر بدم و کنار بذارم نگرانی های بی‌موردم رو درمورد حرف زدن و تایپ کردن ( بیشتر تایپ کردن، چون خیلی کم‌ حرف می‌زنم! ) ولی همین تصمیمم هم گره خورده:/

می‌بینید چطور تصمیمای خوبوبد به پای هم می‌سوزن:/

+ چطور یک تصمیمِ قطعی می‌گیرید و انجامش می‌دید؟ من ۹۹ درصدِ تصمیماتم حتی اونایی که قطعی میشن، به انجام نمی‌رسن!:/


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها